حکمت نهج البلاغه
وَ قَالَ ع الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ- وَ الْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ- فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ
و درود خدا بر او، فرمود: علم و عمل پيوندی نزديک دارند.
و کسی که دانست بايد به آن عمل کند، چرا که علم، عمل را فراخواند، اگر پاسخش داد میماند و گر نه کوچ میکند.
(عملی، اخلاقی)
وَ قَالَ ع يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَتَاعُ الدُّنْيَا حُطَامٌ مُوبِئٌ- فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ قُلْعَتُهَا أَحْظَى مِنْ طُمَأْنِينَتِهَا- وَ بُلْغَتُهَا أَزْكَى مِنْ ثَرْوَتِهَا- حُكِمَ عَلَى مُكْثِرٍ مِنْهَا بِالْفَاقَةِ- وَ أُعِينَ مَنْ غَنِيَ عَنْهَا بِالرَّاحَةِ- مَنْ رَاقَهُ زِبْرِجُهَا أَعْقَبَتْ نَاظِرَيْهِ كَمَهاً- وَ مَنِ اسْتَشْعَرَ الشَّغَفَ بِهَا مَلَأَتْ ضَمِيرَهُ أَشْجَاناً- لَهُنَّ رَقْصٌ عَلَى سُوَيْدَاءِ قَلْبِهِ- هَمٌّ يَشْغَلُهُ وَ غَمٌّ يَحْزُنُهُ- كَذَلِكَ حَتَّى يُؤْخَذَ بِكَظَمِهِ فَيُلْقَى بِالْفَضَاءِ مُنْقَطِعاً أَبْهَرَاهُ- هَيِّناً عَلَى اللَّهِ فَنَاؤُهُ وَ عَلَى الْإِخْوَانِ إِلْقَاؤُهُ- وَ إِنَّمَا يَنْظُرُ الْمُؤْمِنُ إِلَى الدُّنْيَا بِعَيْنِ الِاعْتِبَارِ- وَ يَقْتَاتُ مِنْهَا بِبَطْنِ الِاضْطِرَارِ- وَ يَسْمَعُ فِيهَا بِأُذُنِ الْمَقْتِ وَ الْإِبْغَاضِ- إِنْ قِيلَ أَثْرَى قِيلَ أَكْدَى- وَ إِنْ فُرِحَ لَهُ بِالْبَقَاءِ حُزِنَ لَهُ بِالْفَنَاءِ- هَذَا وَ لَمْ يَأْتِهِمْ يَوْمٌ فِيهِ يُبْلِسُونَ
و درود خدا بر او، فرمود: ای مردم، کالای دنيای حرام چون برگهای خشکيده وبا خيز است، پس از چراگاه آن دوری کنيد، که دل کندن از آن لذّت بخشتر از اطمينان داشتن به آن است، و به قدر ضرورت از دنيا برداشتن بهتر از جمع آوری سرمايه فراوان است. آن کس که از دنيا زياد برداشت به فقر محکوم است، و آن کس که خود را از آن بینياز انگاشت در آسايش است، و آن کس که زيور دنيا ديدگانش را خيره سازد دچار کور دلی گردد، و آن کس که به دنيای حرام عشق ورزيد، درونش پر از اندوه شد، و غم و اندوهها در خانه دلش رقصان گشت، که از سويی سرگرمش سازند، و از سويی ديگر رهايش نمايند، تا آنجا که گلويش را گرفته در گوشهای بميرد، رگهای حيات او قطع شده، و نابود ساختن او بر خدا آسان، و به گور انداختن او به دست دوستان است. امّا مؤمن با چشم عبرت به دنيا مینگرد، و از دنيا به اندازه ضرورت برمیدارد، و سخن دنيا را از روی دشمنی میشنود، چرا که تا گويند سرمايه دار شد، گويند تهيدست گرديد، و تا در زندگی شاد میشوند، با فرا رسيدن مرگ غمگين میگردند، و اين اندوه چيزی نيست که روز پريشانی و نوميدی هنوز نيامده است.
(اخلاقی، معنوی)
+ نوشته شده در پنج شنبه 18 ارديبهشت 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند علمی,معنوی,علم,عمل,کالای دنیای حرام,فقر,کور دل,مومن,چشم عبرت,, ساعت 14:21 توسط آزاده یاسینی
|